×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

حرف حساب

http:aldo.blogfa.com

× یا رب زه کرم جزای نیکی بفرست ماشین و آپارتمان شیکی بفرست من میل به تک خوری ندارم لطفا از این دم بخت ها شریکی بفرست
×

آدرس وبلاگ من

bia2jigar.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/purabdollah

× ?????? ???? ???? ?? ???? ???? ?????? ??? ??? ????? ??????

روباه و کلاغ!!!!

لاغ پیری تکه پنیری دزدید و روی شاخه درختی نشست

روباه گرسنه ای که از زیر درخت می گذشت، بوی پنیر شنید، به طمع افتاد و رو به کلاغ گفت:

ای وای تو اونجایی!
می دانم صدای معرکه ای داری!
چه شانسی آوردم!
اگر وقتش را داری کمی برای من بخوان

کلاغ پنیر را کنار خودش روی شاخه گذاشت و گفت:

این حرفهای مسخره را رها کن!
اما چون گرسنه نیستم حاضرم مقداری از پنیرم را به تو بدهم.

روباه گفت:

ممنونت می شوم ، بخصوص که خیلی گرسنه ام ، اما من واقعاً عاشق صدایت هم هستم.

کلاغ گفت:

باز که شروع کردی!
اگر گرسنه ای جای این حرفها دهانت را باز کن، از همین جا یک تکه می اندازم که صاف در دهانت بیفتند.

روباه دهانش را باز باز کرد.

کلاغ گفت :

بهتر است چشم ببندی که نفهمی تکه بزرگی می خواهم برایت بیندازم یا تکه کوچکی.

روباه گفت :

بازیه ؟! خیلی خوبه ! بهش میگن بسکتبال .

خلاصه � بعد روباه چشمهایش را بست و دهان را بازتر از پیش کرد و کلاغ فوری پشتش را کرد و فضله ای کرد که صاف در عمق حلق روباه افتاد.

روباه عصبی بالا و پایین پرید و تف کرد :

بی شعور ، این چی بود !

کلاغ گفت :

کسی که تفاوت صدای خوب و بد را نمی داند، تفاوت پنیر و فضله را هم نباید بفهمد
سه شنبه 17 خرداد 1390 - 12:11:31 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


یه دوس دختر هم نداریم(ورژن2)ا


شرظ بندی


ماجرای حمام رفتن حاج خانم!!!


اس ام اس ماه رمضون


عشق یعنی این


ماجرای عشقی آهو


گفته های یه مادر دانا به دخترش


پسرک زبل و لاکپشت مرده اش


دختر چیست


شهر دزد ها


نمایش سایر مطالب قبلی

پیوند های وبلاگ

آمار وبلاگ

59698 بازدید

16 بازدید امروز

27 بازدید دیروز

112 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements